تعارض منافع چیست و چرا مدیریت آن برای شفافیت و عدالت ضروری است؟

سوالات مطرح شده
شنبه 31 شهریور 1403 نظرات(10) مطالعه 3 دقیقه

مقدمه

تعارض منافع، اصطلاحی است که این روزها در خبرها، جلسات دولتی، و حتی گفتگوهای روزمره زیاد شنیده می‌شود. اما بسیاری از مردم نمی‌دانند که دقیقاً به چه معناست و چرا عدم مدیریت آن می‌تواند به فساد، بی‌اعتمادی عمومی و حتی بحران اقتصادی منجر شود.
در ساده‌ترین تعریف، تعارض منافع زمانی رخ می‌دهد که فرد یا سازمانی در جایگاه تصمیم‌گیری قرار دارد اما منافع شخصی، خانوادگی یا سازمانی او با منافع عمومی یا وظایف قانونی‌اش در تضاد باشد.

این تضاد همیشه به معنای فساد یا سوءنیت نیست؛ گاهی فقط به خاطر ساختارهای ناقص، قوانین ناکافی یا نبود شفافیت به‌وجود می‌آید. اما حتی بدون وقوع فساد هم می‌تواند اعتبار تصمیمات را زیر سؤال ببرد.

“ویدئو انتهای مقاله”

تعریف تعارض منافع از نگاه حقوقی و عمومی

تعریف عمومی: تعارض منافع وضعیتی است که فرد تصمیم‌گیر، در معرض منافع شخصی قرار می‌گیرد که می‌تواند قضاوت یا بی‌طرفی او را تحت‌تأثیر بگذارد.

تعریف حقوقی: در قانون تجارت ایران (ماده ۱۲۹ و ۱۳۰)، تعارض منافع به‌طور غیرمستقیم اشاره شده است. به‌عنوان مثال، اگر مدیر یک شرکت بخواهد شخصاً یا از طریق شخص ثالث با شرکت معامله کند، باید اجازه هیئت‌مدیره را داشته و مجمع عمومی را مطلع کند. این مقرره برای جلوگیری از سوءاستفاده مدیران از منابع شرکت وضع شده است.

همچنین اصل ۱۴۲ قانون اساسی تأکید می‌کند که مقامات ارشد باید قبل و بعد از مسئولیت، فهرست دارایی‌های خود و خانواده‌شان را اعلام کنند تا از استفاده شخصی از قدرت عمومی جلوگیری شود.

انواع تعارض منافع

شناخت انواع تعارض منافع، اولین قدم برای پیشگیری از آن است. بر اساس دسته‌بندی کتاب و قوانین بین‌المللی، انواع مهم آن عبارت‌اند از:

  1. تعارض منافع مستقیم: منفعت به خود فرد بازمی‌گردد.
    • مثال: مدیر شرکتی که قرارداد خرید تجهیزات را از شرکت شخصی خودش می‌بندد.
  2. تعارض منافع غیرمستقیم: منفعت به بستگان یا افراد وابسته منتقل می‌شود.
    • مثال: واگذاری پروژه به شرکت متعلق به همسر یا فرزند.
  3. تعارض بالفعل: هم‌اکنون میان منافع شخصی و وظایف شغلی تضاد وجود دارد.
    • مثال: کارمند دولتی که در کمیته ارزیابی مناقصه شرکت وابسته به خودش حضور دارد.
  4. تعارض بالقوه: در حال حاضر تعارضی نیست، اما احتمال بروز آن وجود دارد.
    • مثال: کارمند دولتی که درخواست استخدام در شرکتی را داده که فعلاً تحت نظارت اوست.
  5. تعارض مالی: تصمیم‌گیرنده در نتیجه تصمیم خود سود مالی مستقیم یا غیرمستقیم می‌برد.
  6. تعارض غیرمالی: منفعت غیرمادی مانند افزایش نفوذ سیاسی، شهرت یا ارتقای جایگاه.

اهمیت مدیریت تعارض منافع

مدیریت نکردن تعارض منافع آثار مخربی دارد:

  • بر شفافیت: باعث پنهان‌کاری و تصمیمات غیرشفاف می‌شود.
  • بر عدالت: فرصت‌های برابر را از بین می‌برد و رقابت سالم را مختل می‌کند.
  • بر اعتماد عمومی: مردم به نهادها بی‌اعتماد می‌شوند.
  • بر سلامت سازمانی: فرهنگ سازمانی منفی و ناکارآمدی را گسترش می‌دهد.

طبق گزارش بانک جهانی (۲۰۲۱)، کشورهایی که نظام افشای منافع و کنترل تعارض منافع را اجرا می‌کنند، هم اعتماد عمومی بالاتری دارند و هم شاخص‌های رشد اقتصادی‌شان بهتر است.

مصادیق مهم تعارض منافع در ایران

در بخش دولتی

  • انتصاب بستگان در پست‌های کلیدی (مغایر با اصل شایسته‌سالاری)
  • پدیده «درب گردان»: ورود سریع مقامات سابق به شرکت‌های خصوصی مرتبط
  • استفاده از اطلاعات محرمانه برای منافع شخصی یا گروهی

در بخش خصوصی

  • معاملات شخصی مدیران با شرکت خودشان
  • افشای اسرار تجاری به رقیب
  • ترجیح تأمین‌کنندگان خاص به دلایل شخصی یا غیر اقتصادی

در بخش تجاری و علمی

  • داوری یا ارزیابی پروژه‌هایی که داور در آن ذی‌نفع است
  • استفاده از جایگاه علمی برای تبلیغ محصولات شخصی

پیامدهای عدم مدیریت تعارض منافع

سطح فردی

  • تضعیف اخلاق حرفه‌ای
  • افزایش تمایل به سوءاستفاده از موقعیت

سطح سازمانی

  • ناکارآمدی
  • رانت و تبعیض در تصمیم‌گیری‌ها

سطح اجتماعی

  • بی‌اعتمادی عمومی
  • کاهش سرمایه اجتماعی و مشارکت مردم

راهکارهای پیشگیری و مدیریت تعارض منافع

  1. ایجاد سازوکارهای شفافیت و پاسخگویی
    • راه‌اندازی سامانه‌های افشای منافع
  2. تدوین قوانین جامع
    • تصویب «لایحه مدیریت تعارض منافع» و اجرای کامل آن
  3. آموزش و فرهنگ‌سازی
    • آموزش مدیران و کارکنان در مورد مصادیق و پیامدها
  4. ایجاد نهاد مستقل نظارتی
    • مشابه «کمیسیونر تعارض منافع» در کانادا
  5. ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها
    • مثلاً دوره منع فعالیت پس از تصدی پست دولتی (Cooling-off period)

جمع‌بندی

تعارض منافع، اگر به‌درستی شناسایی و مدیریت نشود، می‌تواند به ریشه‌های فساد ساختاری تبدیل شود. تجربه کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد که شفافیت، افشا و نظارت مستقل، سه ستون اصلی کنترل این پدیده هستند.

در ایران، با وجود برخی مواد قانونی و مقررات پراکنده، هنوز نیاز به یک قانون جامع و یکپارچه احساس می‌شود. تا آن زمان، نقش رسانه‌ها، نهادهای مدنی و خود مردم در مطالبه‌گری شفافیت بسیار پررنگ است.

ارسال نظر
اسم نویسنده
bg

دیدگاه کاربران

دیدگاه کاربران

...هیچ نظری ثبت نشده

bg

موضوعات مرتبط

contact